English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8778 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
land arm mode U سیستم کامپیوتری کنترل دستی و خودکار فرود هواپیما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
control stick U سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
automatic carrier landing system U سیستم کنترل فرود خودکاربرای هواپیما
ground controled approach U دستگاه فرود خودکار هواپیما
terrain avoidance U اجتناب خودکار هواپیما از برخورد باموانع زمینی هنگام فرود
instrument landing U فرود با استفاده ازدستگاههای کنترل هواپیما وبرج مراقبت
eyelesi U دستگاه کنترل خودکار هواپیما
automatic approach and landing U روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب
dnc U Control Numerial Direct روش کنترل کامپیوتری وسائل ماشینی خودکار
bang bang control U سیستم کنترل خودکار مسیرموشک
automatic trim U روش کنترل خودکار لغزش یاانحراف جانبی هواپیما ازروی مسیر
inertial navigation U سیستم ناوبری خودکار روی هواپیما سیستم خود ناوبری
coupled mode U روش کنترل پرواز خودکار بااستفاده از سیستم هدایت زمینی
systems analysis U برنامهای که نحوه کار سیستم کامپیوتری را کنترل میکند
internal U زمانی در سیستم کامپیوتری که تحت کنترل مستقیم اپراتور نیست
simulators U برنامه کامپیوتری که کاربر امکان هدایت هواپیما را میدهد. با نشان داده یک تابلوی کنترل واقعی و صحنههای متحرک .
simulator U برنامه کامپیوتری که کاربر امکان هدایت هواپیما را میدهد. با نشان داده یک تابلوی کنترل واقعی و صحنههای متحرک .
front panel U مجموعهای از کلیدها و علائم برای کنترل سیستم کامپیوتری توسط اپراتور
physical record U همه اطلاعات از قبیل داده کنترل برای رکورد ذخیره شده در سیستم کامپیوتری
trim for take off U سیستم بلند شدن هواپیما به طور خودکار تنظیم خودکاربلند شدن
computerization U عمل معرفی یک سیستم کامپیوتری یا تبدیل راهنمابه سیستم کامپیوتری
aided tracking U سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
link encryption U خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
supervisory U برنامه اصلی در سیستم کامپیوتری که اجرای تعبیر برنامه ها را کنترل میکند
hand U سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
handing U سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
go around mode U روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
synchroreceiver U دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
flight control U دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
blessed folder U در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
private automatic branch exchange U یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
control panel U صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
manual U دستور رزمی دستی سیستم دستی
run U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
peripheral U که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
internally stored program U کد برنامه کامپیوتری ذخیره شده روی Rom یک سیستم کامپیوتری
automatic pilots U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilot U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
remoter U ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
remotest U ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
remote U ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
automatic check U کنترل خودکار بررسی خودکار
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
flexible U کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
integrated U نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
overshoot U فرود ناقص هواپیما
overshooting U فرود ناقص هواپیما
final approach U مسیرنهایی فرود هواپیما
landing U فرود [هواپیما یا موشک]
forced landing U فرود اجباری هواپیما
overshoots U فرود ناقص هواپیما
angle of approach U زاویه فرود هواپیما
computerised ordering systems U سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری
automatize U خودکار کردن یک وسیله دستی
ditching U فرود اضطراری هواپیما روی اب
automatic levelling U سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
failures U بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
failure U بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
glide slope U زاویه فرود ازاد هواپیما یاموشک
landings U پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
landing gear U عراده هواپیما وسایل فرود امدن
landing U پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
radio approach U دستگاه هدایت فرود هواپیما بوسیله بی سیم
local area network U کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند
off load U انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
ground loop U تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود
battery control central U مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
plug compatible manufacurer U شرکت تولیدکننده تجهیزات کامپیوتری که بدون نیازمندی به رابطهای سخت افزاری یانرم افزاری اضافی میتواندبه سیستم کامپیوتری موجودوصل شود
tasks U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
task U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
marker circle U دایره مشخص کننده مرکزمنطقه فرود هوایی یا باندفرود هواپیما
real time U سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
executives U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executive U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
axis of control U محورکنترل خودکار هواپیما
drop zone control center U مرکز کنترل منطقه بارریزی یا فرود
manual control U کنترل دستی
lan U کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند تمام ایستگاههای کار شبکه محلی به سرور شبکه اصلی متصل هستند و کاربران به آن سرور وارد می شوند
avionic U مربوط به دستگاههای خودکار هواپیما
manual lever control U کنترل اهرم دستی
landing wires U سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
localizer U انتن سمت نما یا تعیین کننده محل هواپیما نسبت به مسیرباند فرود
controls U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
automatic control U کنترل خودکار
upload U انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
terrain avoidance U ممانعت خودکار هواپیما ازنزدیک شدن به زمین
rack control U نوعی کنترل پروازی غیر دستی
anti spin U سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
design landing weight U حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام فرود هواپیما برای استفاده در محاسبات طراحی
fix U برنامه کامپیوتری که تغییر نمیکند و به صورت خودکار اجرا میشود
fixes U برنامه کامپیوتری که تغییر نمیکند و به صورت خودکار اجرا میشود
coupled mode U روش کنترل خودکار
governing mode U روش کنترل خودکار
automation U کامپیوتری کردن دستگاهها کامپیوتری کردن خودکارکردن سیستم
mach trim compensator U دستگاه تنظیم حداکثر سرعت هواپیما به طور خودکار
opens U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
open U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opened U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
automatic gain control U کنترل بازده بطور خودکار
source data automation U کنترل خودکار داده منبع
automatic program control U کنترل برنامه بطور خودکار
climb mode U روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
processes U کنترل خودکار فرآیند توسط کامپیوتر
process U کنترل خودکار فرآیند توسط کامپیوتر
FMS U کنترل اعداد کامپیوتری
apt U یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
radar altitude U ارتفاعی که بوسیله راداربطور خودکار به هواپیماداده میشود ارتفاع راداری هواپیما
power approach U تقرب به روش فرود اجباری در فرودگاههای نامناسب با سیستم برقی
free lance U اعلام کنترل خودکار هواپیمادر درگیریهای هوایی
permanent oppropriation U سیستم اماددایمی یا خودکار
automatic telephone system U سیستم تلفن خودکار
automatic supply U سیستم اماد خودکار
approach schedule U برنامه تقرب هواپیما به باند ترتیب فرود هواپیماها روی باند
aircraft vectoring U کنترل سمتی هواپیما
attitude control U کنترل وضعیت هواپیما
aircraft modification and control U کنترل و هدایت هواپیما
advisory control U کنترل مشورتی هواپیما
aircraft control unit U قسمت کنترل هواپیما
advisory control کنترل آزاد هواپیما
axis of control U محور کنترل هواپیما
aircraft handover U تعویض کنترل هواپیما
aircraft handover U تبادل کنترل هواپیما
aircraft control unit U کابین کنترل هواپیما
numerical U ماشین خودکار که توسط کامپیوتر یا مدارهای کنترل شده
glideslope U شعاع رادیویی سیستم فرود باالات دقیق برای ایجاد یک راهنمای قوی
automatic return U سیستم عودت خودکار وسایل
automatic measuring system U سیستم اندازه گیری خودکار
computing system U سیستم کامپیوتری
tools U در سیستم کامپیوتری
computer system U سیستم کامپیوتری
aircraft vectoring U کنترل مسیر سمتی هواپیما
ifac U Automatic of InternationalFederation Control فدراسیون بین المللی کنترل خودکار
automatic data processing system U سیستم پرورش خودکاراطلاعات سیستم پرورش اطلاعات کامپیوتری
communication U کامپیوتری که ارسال داده در شبکه را کنترل میکند
countermine U سیستم تخریب مین به طور خودکار
automatic toll exchange U مرکز تلفن خودکار سیستم سلکتوری
multicomputer system U سیستم چند کامپیوتری
computer information system U سیستم اطلاعات کامپیوتری
hybrid computer system U سیستم کامپیوتری دو رگه
paching central U سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
instrument flight U پرواز با کمک دستگاههای کنترل هواپیما
control line U ارتباط بین اپراتور و خط کنترل هواپیما
air controlman U کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
automating U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automates U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automate U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automated U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
small computer system interface U میانجی سیستم کامپیوتری کوچک
liveware U عملوندها و کاربران سیستم کامپیوتری
automatic data handling U سیستم کامپیوتری مبادله اطلاعات
appliances U هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
appliance U هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
satellite U کامپیوتری که کارهایی را تحت کنترل کامپیوتر دیگر انجام میدهد
satellites U کامپیوتری که کارهایی را تحت کنترل کامپیوتر دیگر انجام میدهد
aircraft system U سیستم ساختمان هواپیما
capturing U قرار دادن داده در سیستم کامپیوتری
capture U قرار دادن داده در سیستم کامپیوتری
expandable U سیستم کامپیوتری که قابل رشد است .
captures U قرار دادن داده در سیستم کامپیوتری
overlap processing U پردازش و خروجی توسط یک سیستم کامپیوتری
tariffs U شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
tariff U شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
localizer mode U روش کنترل هواپیما بااستفاده از انتن سمت نما
interface U کامپیوتری که ارسال داده بین پردازنده و ترمینال یا شبکه را کنترل میکند
interfaces U کامپیوتری که ارسال داده بین پردازنده و ترمینال یا شبکه را کنترل میکند
subroutine U دستور برنامه نویسی کامپیوتری که کنترل زیر تابع را هدایت میکند
arresting system payout U بازده سیستم مهار هواپیما
hack U تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
machine U که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
machines U که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
hands on U فرایند فیزیکی بکار بردن یک سیستم کامپیوتری
hands-on U فرایند فیزیکی بکار بردن یک سیستم کامپیوتری
hacks U تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
hacked U تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
machined U که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
housekeeping U امور لازم برای نگهداری سیستم کامپیوتری
batch processing U سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست
inquiries U ال پرسیدن . 2-دستیابی به دادن درون سیستم کامپیوتری
coral U زبان برنامه نویسی کامپیوتری در سیستم بلارنگ
store U واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات
processor U سیستم کامپیوتری یا الکترونیکی برای پردازش تصویر
inquiry U ال پرسیدن . 2-دستیابی به دادن درون سیستم کامپیوتری
storing U واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات
knowledge U سیستم کامپیوتری که عکس العملهای ذخیره سازی
switch U نقط های در برنامه کامپیوتری که کنترل از آن به یکی از چند انتخاب ممکن می رود
switched U نقط های در برنامه کامپیوتری که کنترل از آن به یکی از چند انتخاب ممکن می رود
switches U نقط های در برنامه کامپیوتری که کنترل از آن به یکی از چند انتخاب ممکن می رود
simple network management protocol U سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
terrain clearance U حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
omnidirection range U سیستم هدایت چند جهتی هواپیما
modem U مودم خودکار که در هر لحظه قابل فراخوانی برای دستیابی به سیستم است .گ
processor U سیستم کامپیوتری با دو پردازندهه برای اجرای سریع تر برنامه
priority U اهمت وسیله یا تابع نرم افزاری در سیستم کامپیوتری
priorities U اهمت وسیله یا تابع نرم افزاری در سیستم کامپیوتری
primary U 1-حافظه کوچک با دستیابی سریع داخلی در سیستم کامپیوتری
dual U سیستم کامپیوتری با دو پردازنده برای اجرای سریع تر برنامه
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
2لطفا دخل و خرجت را عاقلانه ومنطقی کنترل و از مخارج غیر ضروری پرهیز کن
2لطفا دخل و خرجت را عاقلانه ومنطقی کنترل و از مخارج غیر ضروری پرهیز کن
2تعریف فونتیک چیست؟
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
1معنی lead lag compensator
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com